فرهنگ تسلیم بحران های اجتماعی

زمر نیو ز| سالهاست از زاویه های گوناگون با چالشهای متفاوتی رو به رو هستیم. در تمامی  عرصه ها از اقتصاد تا سیاست و اجتماع از چالش ها رنج می بریم و هنگامی که بدرستی نگاه می کنیم، ریشه تمامی مشکلات را در ضعف فرهنگ می بینیم و بی محابا در عرصه های فرهنگی هزینه می کنیم. از آنجا که درک درستی از فرهنگ نداریم، با سرعت سرسام آوری در بی راهه می تازیم. 

سالهاست از زاویه های گوناگون با چالشهای متفاوتی رو به رو هستیم. در تمامی  عرصه ها از اقتصاد تا سیاست و اجتماع از چالش ها رنج می بریم و هنگامی که بدرستی نگاه می کنیم، ریشه تمامی مشکلات را در ضعف فرهنگ می بینیم و بی محابا در عرصه های فرهنگی هزینه می کنیم. از آنجا که درک درستی از فرهنگ نداریم، با سرعت سرسام آوری در بی راهه می تازیم. 



صداوسیمای کم تاثیر


اعتبارات هنگفتی برای صداوسیما در نظر می گیریم و دهها شبکه تلویزیونی راه اندازی می کنیم، اما نیروهای پلیس مان از ساختمانها بالا می روند تا دیش های ماهواره را از بالای آسمان خراشها به زیر بکشانند، زیرا نمی خواهیم مردم مایوس از کیفیت صداوسیمای وطنی، به سراغ کانالهای آن طرف آب بروند. در حالی که می دانیم جنگ فرهنگی در دستور کار دشمنان مان قرار گرفته و هزینه های هنگفت هزاران شبکه ماهواره ای را برای تخریب روح و روان ملت مان تامین می کنند، کم کیفت ترین محصولات را در صداوسیما تولید می کنیم و بدتر از همه شبکه های متعددی ایجاد کرده ایم که فیلم ها و سریالهای تکراری را همه ساله تکرار می کنند .

تخریب به جای تقویت

اقدامات همه جانبه با در نظر گرفتن شرایط را مدتهاست از یاد برده ایم. هنوز نمی دانیم باید بر اساس شرایط موجود، راهکار ارایه کنیم و در همه حال نمی توان از یک مسیر و با یک وسیله حرکت کرد. در حالی که با شدیدترین چالشهای اجتماعی رو به رو هستیم، بر طبل فرهنگسازی می کوبیم تا فرهنگ را نیز تخریب کنیم. 


بیداد اعتیاد
اعتیاد بیداد می کند، مواد مخدر از شکلات فراوانتر است، مواد مخدر آسانتر و ارزانتر از مواد غذایی یافت می شود و جرات نمی کنیم حتی برای تفریح یا ورزش به پارک برویم، زیرا محل توزیع مواد مخدر شده، با این وصف، اصرار داریم اعتیاد بیماری است و متاسفانه برای درمان این بیماری نیز بر فرهنگسازی اصرار می کنیم.


بیکاری و بی انگیزگی
در حالی که بسیاری از بنگاههای اقتصادی بدنبال نیروهای جویای کار هستند، با جوانان بی انگیزه ای رو به رو هستیم که شبها در حالی که گوشی در آغوش دارند، شب زنده داری می کنند و روزها به جای تلاش و فعالیت، به زیر پتو فرو رفته اند. بخش قابل توجهی از مطالب شبکه های اجتماعی، به تبلیغ خوابیدن جوانان، ولنگاری و بی حالی اختصاص یافته است. آنقدر وضعیت خراب شده که جوانان شاغل به سخره گرفته می شوند.


بحران افسردگی
افسردگی که سالهاست از آن به عنوان بحران یاد می شود، به روش زندگی تبدیل شده است. افسردگی سن و سال نمی شناسد، با جنسیت هم کاری ندارد، اما بخش قابل توجهی از جامعه را هدف گرفته و تاسف آور این است که مردم با افتخار اعلام می کنند که افسرده هستند. بدتر اینکه همین مردم افسرده در زمینه افسردگی تحقیق می کنند و هنگامی که دور هم می نشینند، از افزایش آمار خودکشی خبر می دهند که ریشه در افسردگی دارد.


افتخار بزهکاری
بزه کاری به افتخار تبدیل شده و نسل جوان را مخاطب قرار داده است. جوانانی که حال کار کردن و کسب روزی حلال را ندارند، بسادگی از دیوار خانه مردم بالا می روند تا با سرقت دارایی و زندگی مردم، یک شبه ره صدساله را بپیمایند. از کیف قاپی تا گوشی قاپی را به یکدیگر آموزش می دهند و هر چقدر در زمینه سرقت توانمندتر می شوند، به سرقت های سنگین تر روی می آورند و تا قاچاق مواد مخدر و قتل هم پیش می روند.

کلاهبرداری اینترنتی
هر ظرفیتی که می تواند باعث رشد و ترقی کشور شود، به فرصتی برای سواستفاده تبدیل شده است. امروزه کلاهبرداری های اینترنتی نقل محاقل شده است. گوشی همراهت زنگ می خورد اما جرات نمی کنی به سویش بروی. نگران این هستی که گوشی ات را هک کنند، کارت بانکی ات را خالی کنند یا اطلاعات شخصی گوشی ات را بردارند و تهدید به افشای اطلاعات شخصی ات کنند، روشی که عده ای بی آبرو، آبروی آبرومندان را هدف می گیرند و اطلاعاتت را به قیمتی گزاف به خودت می فروشند.


آلودگی علیه ورزش
سالها از مزایای ورزش برایت سخن می گویند. پزشکان از خاصیت های ورزش بر سلامتی قلم فرسایی می کنند و هرگاه که از درد کمر، پا، زانو، گردن و... ناله می کنی یا از کلسترول، قند، فشار خون و... به نزد متخصص شکایت می بری، از مزایای ورزش برایت سخن می گویند و ریشه تمامی بیماری ها در رخوت و سستی می دانند، اما حتی برای ورزش کردن فرصت نداری. هرگاه که تلویزیون را روشن می کنی، نسبت به آلودگی هوا هشدار می دهد و تحکم می کند که از خانه خارج نشوید. دلت نمی خواهد باور کنی و از خانه بیرون می روی، اما نه تنها کوههای اطراف تهران و برج میلاد را نمی توانی ببینی، بلکه 4 طبقه از آپارتمان 6 طبقه چند خیابان آن طرف تر را می بینی و بقیه در آلودگی گم شده است.


ضربه فنی فرهنگ
اینها بخشی از چالشهای معمول است که همه روزه با آنها دست به گریبان هستیم، چالشهایی که فرهنگ و فرهنگسازی را به سخره می گیرد. با این شرایط اسفبار، چگونه می توان از فرهنگسازی سخن گفت و بر آن تاکید کرد؟ چگونه می شود در هوای آلوده که نفس بالا نمی آید، با فرهنگسازی، مردم را تشویق به ورزش کرد. هنگامی که انواع مواد مخدر به وفور یافت می شود و افسردگی ناشی از بیکاری بیداد می کند، چگونه می شود با فرهنگسازی جوان درگیر بحران را مدیریت کرد.      
 

بهزاد تیمورپور / کارشناس مسائل فرهنگی واجتماعی و فعال رسانه و حوزه اقتصاد و مدیریت اسلامی

به اشتراک گذاری این مطلب!

پاسخ تند یحیی گل‌محمدی به ادعای درویش/ خیلی هم خوبم اما هیچ امیدی ندارم!

با مصرف این روغن از سکته قلبی و مغزی پیشگیری کنید

0 دیدگاه

    ارسال دیدگاه