حضرت فاطمه(س) در آینه عرفان ابن‌عربی؛ مظهر رحمت و باطن ولایت

زمر نیوز | در میان چهره‌های بزرگ عرفان اسلامی، محی‌الدین ابن‌عربی جایگاهی ممتاز دارد؛ عارفی که هستی را شبکه‌ای از تجلیات الهی می‌بیند و برای هر وجودی سهمی از ظهور اسماء خداوند قائل است. هرچند او کمتر به‌صورت مستقیم درباره حضرت فاطمه زهرا(س) نام‌گذاری کرده، اما ساختار فکری و مبانی عرفانی‌اش نشان می‌دهد که مقام فاطمی در منظومه او جایگاهی بسیار بلند دارد.

در میان چهره‌های بزرگ عرفان اسلامی، محی‌الدین ابن‌عربی جایگاهی ممتاز دارد؛ عارفی که هستی را شبکه‌ای از تجلیات الهی می‌بیند و برای هر وجودی سهمی از ظهور اسماء خداوند قائل است. هرچند او کمتر به‌صورت مستقیم درباره حضرت فاطمه زهرا(س) نام‌گذاری کرده، اما ساختار فکری و مبانی عرفانی‌اش نشان می‌دهد که مقام فاطمی در منظومه او جایگاهی بسیار بلند دارد.

ابن‌عربی در تحلیل «نساء کاملات»، فاطمه(س) را در کنار مریم(س) و آسیه، مظهر تامّ اسم رحمت می‌داند؛ همان نوری که در بیان پیامبر(ص) به «بضعة منی» تعبیر شده است. از نگاه او، فاطمه(س) حلقه پیوند میان نور محمدی و تجلیات جمالی خداوند است؛ تجلی‌ای که مادیت را به سوی طهارت می‌کشاند و معنویت را در زندگی انسانی جاری می‌سازد.

در دستگاه عرفانی ابن‌عربی، ولایت یک حقیقت باطنی است و ریشه آن به «وجه نسایی نور محمدی» بازمی‌گردد. محققان برجسته عرفان نظری این تعبیر را بر مقام حضرت زهرا(س) تطبیق داده‌اند؛ زیرا او حامل همان جنبه پنهان، لطیف و جامع ولایت است که در تاریخ اهل‌بیت(ع) نقش بنیادین دارد.

به بیان دیگر، اگر علی(ع) مظهر «قوت ولایت» باشد، فاطمه(س) مظهر لطافت و باطن ولایت است؛ نوری که ولایت را از سطح قدرت، به سطح محبت، تربیت، طهارت و رحمت می‌رساند.

در زمانه‌ای که جهان گرفتار خشونت‌های عریان و روایت‌های پرهیاهوست، بازخوانی نگاه ابن‌عربی به حضرت زهرا(س) یادآور این حقیقت است که ریشه تحول در جهان، از دل رحمت می‌گذرد نه از دل قدرت.

و شاید به همین دلیل است که عرفان اسلامی، مسیر «فاطمی» را راهی برای رسیدن به آرامش، معنویت و اخلاق می‌داند؛ راهی که امروز بیش از هر زمان دیگری به آن نیازمندیم.

لینک کوتاه :
برای ذخیره در کلیپ برد، در باکس بالا کلیک کنید

به اشتراک گذاری این مطلب!

زنان ایران؛ از کرامت تا کنش اجتماعی در افق پیش‌رو

0 دیدگاه

    ارسال دیدگاه