روح و روانمان آرامش ندارد، زیرا هر لحظه در انتظار بروز چالش یا خبری هستیم که همه چیز را بر هم بریزد. تروریست به اشکال گوناگون همه چیز را تهدید میکند. این تروریست گاه اسلحه بدست میگیرد تا آمار شهدای کشور را بالا ببرد، گاه در قالب جنگهای سایبری، به هک کردن جایگاههای سوخت، بانکها، صنایع و... میپردازد و گاه در عرصه اقتصادی یکه تازی میکند تا نظام پولی و مالی کشور را به چالش بکشد.
شکل گیری روشهای جنگی
تا مدتها قبل، جنگ در قالب نبرد نظامی شکل میگرفت، به نوعی که دشمن اسلحه بدست و مستقیم به سینه جامع هدف شلیک میکرد. در این شرایط دشمن دیده میشد و تکلیف طرفین روشن بود، اما یک باره روش جنگها تغییر کرد و انواع جنگ فرهنگی، جنگ اقتصادی، جنگ ورزشی، جنگ ویروسی، جنگ سایبری و... رونمایی شد. این جنگها با زیرکی و ظرافت خاصی آغاز میشود، مراحل برنامه ریزی شده را دنبال میکند و سالها به تخریب لایههای جامعه هدف میپردازد، بدون آنکه از وجود آن با خبر شویم و زمانی به ماهیت مخرب آن پی میبریم که در اعماق جامعه نفوذ کرده است.
تاثیرگذاری بیشتر
جنگهایی که با روشهای نوین انجام میشود، بسیار تاثیرگذارتر و مخربتر از جنگهایی است که با اسلحه انجام میشود. این قبیل جنگها زیرساختها را هدف میگیرد، ریشهها را سست میکند، باورها را از بین میبرد، بی اعتمادی را جایگزین اعتماد و حتی اعتقاد میکند و شرایطی را رقم میزند که تحمل به پایینترین درجه سقوط میکند و کاسه صبر لبریز میشود. در این صورت نه تنها به عالیترین رده مسوولان، بلکه به نزدیکترینها حتی در بین اعضای خانواده مان نیز بی اعتماد میشویم و انتظار هر بی اخلاقی در هر سطحی از هر فردی را داریم.
فریاد از فساد
"هرگاه فقر از در وارد شود، ایمان از در دیگر میگریزد". این روایت که به اشکال گوناگون از زبان بزرگان دین جاری شده، نشان میدهد که اقتصاد تا چه اندازه تاثیرگذار است. در جامعهای که اشرافی گری در کنار فقر خودنمایی کند، همچون آتش درون خاکستر، هر لحظه امکان سرکشی از سوی فقرا وجود دارد، اما بدتر از این، فساد، رانت، زدوبند، پارتی بازی، ارتشا و از این دست مواردی است که اشرافیت عدهای اندک و فقر عده زیادی از جامعه را رقم میزند. شرایطی که آستانه تحمل جامعه را به پایین درجه میرساند. در این شرایط اعتراض و فریاد جامعه امری عادی است و نمیتوان انتظار تحمل این شرایط به ویژه از سوی طبقه فرودست جامعه را داشت.
دهن کجی مفسدان به فقرا
فساد در ابعاد گسترده وجود دارد و نمیتوان وجودش را انکار کرد. پروندههای مفسدان بزرگ اقتصادی، بیانگر نظام اقتصادی، اداری و نظارتی ضعیف و ناکارآمد است. بدتر اینکه باور عمومی بدین نقطه رسیده که فساد در کشور نهادینه شده، هرچند وجود فساد سیستماتیک رد شده، اما بروز و ظهور مستمر فساد این واقعیت تلخ را تایید میکند. اولین اختلاس بزرگ، اختلاس ۱۲۳ هزار میلیارد تومانی است که عوامل اصلی آن فاضل خداداد و مرتضی رفیق دوست بودند که به اعدام و حبس ابد محکوم شدند. پس از آن اعداد و ارقام روز به روز بزرگتر شد تا شاهد اختلاس ۳ هزار میلیارد تومانی خاوری، بابک زنجانی، مه آفرید خسروی و بزرگان دیگری در این عرصه بودیم.
ماجرای بی پایان
آنچه بر چالش این فسادها میافزاید، تبعات پس از آن است. هنگامی که اختلاسی صورت میگیرد، اموال افراد حقیقی و حقوقی به سرعت تاراج میشود، اما بازگشت آن دوره طولانی دارد و در بسیاری از موارد باعث بحرانهای اساسی برای آنها میشود. یکی از اختلاسهای دردسرساز، پرونده معروف به مه آفرید خسروی است. در این پرونده بخشهای بسیاری درگیر شدند که یکی از آنها شرکت خدمات عمومی فولاد ایران بود. مطالبه این شرکت در پرونده خسروی پنج هزار میلیارد تومان است که از بازداشت وی در سال ۹۰ و طرح دعوی ۱۲ سال میگذرد. با وجود آنکه مه آفرید در سال ۹۳ به صورتی عجولانه اعدام شد، اما تکلیف طلب خدمات عمومی فولاد ایران روشن نشد. این دادخواهی به دلایل نامعلوم راکد شده بود، اما بعد از گذشت ۱۲ سال باردیگر به جریان افتاده است. این اعداد هیچ دلیل منطقی ندارد و معلوم نیست چرا راکد شده و اکنون چرا بار دیگر به جریان افتاده و دلیلی هم بر راکد بودن این پرونده وجود ندارد.
بازنشستگان فولاد در انتظار
نکته بسیار مهمی که در خصوص این پرونده وجود دارد، اظهارات حسین وجودی، مدیرعامل شرکت خدمات عمومی فولاد ایران است. وی با اشاره به اینکه شرکت خدمات عمومی فولاد ایران، در پی مبادلات تجاری در اواخر سال ۹۰ در پرونده موسوم به گروه امیرمنصور آریا مغموم شده و مطالبات آن به دلیل اطاله دادرسی و همچنین عدم پیگیری مطالبات، دریافت نشده گفت: دریافت این مطالبات حالا در دستور کار قرار دارد که با حل و فصل این پرونده، عواید آن به بازنشستگان فولاد میرسد. به گفته وجودی وصول مطالبات در ارتقای کمی و کیفی شرکت، موسسه و صندوق و بهبود معیشت بازنشستگان موثر است.
نوشدارو پس از مرگ سهراب
سالها بازنشستگان فولاد بدلیل دریافت نکردن حقوق ماهیانه، مقابل دستگاهها و نهادهای گوناگون از مجلس شورای اسلامی تا نهاد ریاست جمهوری، وزارت کار و... تجمع و اعتراض کردند. در جریان این اعتراضات، هنجارشکنیهای بسیاری صورت گرفت و بازنشستگانی که پس از پرداخت سالها حق بیمه، انتظار داشتند مستمری ماهیانه خود را دریافت کنند، متوجه شدند که صندوق بازنشستگی فولاد خالی است. غافل از اینکه این حجم از نقدینگی، لابلای پرونده مه آفرید خاک میخورد و اکنون که بار دیگر مورد بررسی قرار گرفته، نوشداروی پس از مرگ سهراب است.
اعدام عجولانه
در حالی که بابک زنجانی سالهاست در زندان به سر می برد و با وجود قطعی شدن حکم اعدام، هنوز اعدامش نمی کنند و دلیل آن را دریافت مطالبات اعلام کرده اند و بابک رنجانی نیز این بهانه را برای زنده مانده در دست دارد، چرا مه آفرید خسروی را یک باره اعدام کردند. مگر سارا خسروی همسر مه آفرید روز قبل از اعدام نگفته بود: «همه اموال شوهرم توقیف شده و او دیروز می گفت تا تمام بدهی هایم را ندهم، حکم اجرا نمی شود. این موضوع نشان میداد که همسرم هنوز برای تغییر حکم اعدامش امید داشت». چه اتفاقی افتاد و چرا طلب صندوق بازنشستگان فولاد را از دارایی های مصادره شده مه آفرید خسروی ندادند؟
بی ارزش شدن پول
در این خصوص چند نکته و سوال مطرح است. اول اینکه هرچند این پرونده به جریان افتاده، اما نباید فراموش کنیم که ۱۲ سال پیش هم در جریان افتاده بود و بدون آنکه نتیجهای داشته باشد، رها شد. دوم اینکه این پرونده چه مدت به نتیجه میرسد و آیا اصلا به نتیجه میرسد؟ سوم اینکه آیا ۵ هزار میلیارد تومان بروز میشود؟ قیمت دلار در سال ۹۰ حدود ۵ هزار تومان بود و اکنون ۵۰ هزار تومان است، آیا بی ارزش شدن پول ملی در ۱۲ سال گذشته در طلب مرتبط با صندوق لحاظ میشود؟ دستگاه قضا توضیح و دلیلی برای راکد کردن طلب بازنشستگان که باعث اعتراضها و شرایط سختی برای بازنشستگان فولاد شده، دارد؟ از همه مهمتر اینکه مسوولان بنایی بر شفاف سازی این سوالات و بسیاری موارد دیگر دارند؟
بهزاد تیمورپور / کارشناس مسایل اجتماعی و اقتصادی