عبدالرضا فرجیراد، استاد دانشگاه و تحلیل گر ارشد سیاست خارجی در یادداشتی با این عنوان نوشت:
پس از حمله ۷ اکتبر حماس به رژیم اسراییل شاهد افزایش تنشها در سرزمینهای اشغالی بودیم، متعاقب این حمله، اسراییل نوار غزه را هدف حملات پی در پی خود قرار داد و حالا نزدیک به ۳ ماه است که این حملات ادامه دارد، طبیعتا چنین فرآیندی از جانب محور مقاومت بدون پاسخ نخواهد ماند.
از همین رو شاهد گشوده شدن جبهههای مختلف درگیری در منطقه هستیم. از یک سو، حزبالله لبنان در مرزهای شمالی سرزمینهای اشغالی مواضع اسراییل را به شکلی نسبی هدف حملات خود قرار داده است و از دیگر سو، انصارالله یمن با حملات پهپادی و موشکی به دریای سرخ، بابالمندب، گذرگاههای کشتیرانی را عملا از کار انداخته و ضمن تحمیل هزینههای بسیار به اسراییل و متعاقبا امریکا و دیگر کشورهای غربی بستر را برای افزایش درگیریها هموار کرده است. این در حالی است که رهبران اسراییل بارها مدعی شدهاند که ایران پشت تمامی این حملات قرار دارد و از فعل و انفعال نظامی محور مقاومت اگر نه حمایت مستقیم، به شکلی غیرمستقیم حمایت میکند، ادعایی که تهران بارها آن را انکار کرده است.
با این همه، تلآویو تلاش داشت تا در پاسخ به تشدید تنشهایی که این بازیگر را در سرزمینهای اشغالی درگیر کرده، دست به کنشی مستقیم بزند، از همین رو ترور کور شهید سید رضی موسوی، فرمانده ارشد سپاه قدس و چهرهای نزدیک به مقاومت را کلید زد تا به ادعای خود به حملات بیامان محور مقاومت پاسخ دهد.
این بدین معنا است که تل آویو و کابینه جنگی تحت رهبری نخستوزیر اسراییل تلاش دارند تا به اتهام ادعاییشان علیه تهران به گونهای پاسخ داده و به نوعی انتقام عملیات توفانالاقصی را از ایران بگیرند؛ توفانی که ساختارهای اطلاعاتی، امنیتی و سیاسی این بازیگر را زیر سوال برد. رژیم اسراییل مدعی است که شهید موسوی نقشی موثر در تدارکات و پشتیبانی عملیات ۷ اکتبر حماس و کنشها و واکنشهای نظامی محور مقاومت پس از آن داشت. همچنین از آنجایی که چهار کشور لبنان، سوریه، عراق و ایران امروز در کنار هم تعریف شدند و علیه اسراییل همصدا هستند...
مساله پشتیبانی به مقوله مهمی در عملیات نظامی محور مقاومت تبدیل شده است. در همین راستا اسراییل به خیال خود خواسته با دست زدن به چنین ترور کوری، خطوط تدارکاتی و پشتیبانی نیروهای محور مقاومت را هدف قرار دهد. بالاخص آنکه اسراییل در بلندیهای جولان سوریه و جنوب لبنان با نیروهای مقاومت درگیر بوده و هست قصد دارد که حداقل برای مدتی در خطوط تدارکاتی اعضای جبهه مقاومت خللی ایجاد کند.
ترور شهید موسوی در دو قاب قابل تبیین است؛ نخست، تلاش اسراییل برای انتقام از حملات بیامان محور مقاومت از ایران و دوم آسیب زدن به خطوط تدارکاتی مقاومت.
طبیعتا ماجراجویی اخیر تل آویو واکنش تند ایران را به دنبال خواهد داشت. ایران پس از ترور شهید موسوی، اسراییل را به اقدامی تلافیجویانه تهدید کرده است اما این به معنای رویارویی مستقیم دو بازیگر نیست، بالاخص آنکه اسراییل خود نمیخواهد در برابر ایران قرار گرفته و زیرساختها، تاسیسات نظامی و شهرهایش هدف موشکها و پهپادهای قدرتمند ایران قرار بگیرند؛ حملاتی که میتواند هزینههای بالایی به این رژیم تحمیل کند، چراکه در صورت وقوع هرگونه رویارویی از جانب اسراییل، طبیعتا محور مقاومت بالاخص حزبالله لبنان و انصارالله و اعضای محور مقاومت مستقر در عراق سکوت نخواهند کرد و حملات علیه مواضع این رژیم را تشدید میکنند.
گزارهای که نه تنها ساختار امنیتی و نظامی شکننده اسراییل را آسیبپذیرتر خواهد کردکه این بازیگر را درگیر بحران پناهجویان میکند. از طرفی دیگر نیز ایالاتمتحده به اسراییل اجازه چنین ماجراجویی را نمیدهد، زیرا اگر قرار بود حمله ادعایی مستقیم علیه تهران صورت بگیرد، خود امریکا که مواضعش در عراق و دریای سرخ هدف حملات نیروهای مقاومت قرار گرفته، چنین گزینه پرهزینهای را انتخاب میکرد. تا زمانی که رژیم اسراییل از واشنگتن ضمانت و چراغ سبزی برای حمله به ایران دریافت نکند، چنین هزینهای را به خود تحمیل نخواهد کرد.
به باورم، بهرغم واکنش تند تهران به ترور شهید موسوی، ایران بسان گذشته از استراتژی صبر پیروی میکند، کما اینکه پیشتر نیز اسراییل با ترور دانشمندان هستهای کشورمان و سرقت اسناد محرمانه هستهای ایران تلاش داشت زمینهساز ماجراجویی شود. ایران تمامی فعل و انفعالهای چندساله اسراییل را رصد کرده و بدون آنکه بخواهد بسان این رژیم برای خود هزینهای اضافی ایجاد کند به خوبی میداند که حملات محور مقاومت، گروهی که از متحدان ایران محسوب میشوند تا به امروز توانستهاند این رژیم را درگیر چالشهایی پرهزینه کنند، از همین رو ایران فعلا بدون آنکه هزینهای بپردازد و درگیر چالشهای امنیتی و سیاسی و نظامی شود، دست بالا را دارد.
منبع:روزنامه اعتماد
انتهای پیام21111ض