قرار بود جلوی عادت بدِ بیانیهنویسی باشگاهها را بگیرند اما فدراسیون هنوز تنها فقط جریمه مالی را بلد است. به پولی که میگیرد قانع میشود تا این وسط با هر بیانیه اعتماد و لذتبردن از فوتبال از نسلهای مختلف دریغ شود و کسی عین خیالش نیست که این بدعت زشت چه بر سر فرهنگ ایرانی میآورد...
حالا که انگار ارادهای برای مقابله با این پدیده زشت وجود ندارد ما هم باید کار حرفهای خودمان را انجام و به بررسی و آنالیز این بیانیهها بپردازیم. بیانیه اخیر باشگاه استقلال را همه خواندهاید و همه بازی استقلال و مس رفسنجان را هم دیدهایم، حال ببینید بیانیهنویس این باشگاه چطور از یک کره دیگر و از یک زاویه دیگر روایتی از یک دیدار دیگر(!) را ارائه میدهد..
-
همین اول بسمالله تکلیف همه مشخص میشود و حق نداریم جور دیگر فکر کنیم! آنچه با چشمهایمان دیدیم خطا بوده و اشتباه، و استقلال در این مسابقه هیچ اشتباهی مرتکب نشد! اینکه مس کرمان هیچ آنالیز و برنامهای نداشت و دفاع استقلال هم هیچ نقطه ضعفی نداشت! همه چیز این بازی تقصیر داور بود و تنها بخاطر اشتباه آنها استقلال از دور مسابقات کنار رفت! جالب اینکه در تیم داوری کمک داور دوم استثنا شده و همه تقصیرها گردن داور وسط و کمک اول است! آنهمه توپی هم که سیدحسین حسینی تک به تک گرفت، متعلق به یک بازی آرشیوی بود که تلویزیون برای ما پخش کرد!
-
در اینجا مدیران و بیانیهنویس استقلال آموزش داوری میدهند؛ در حالی که طبق بررسی روی اسامی اعضای باشگاه استقلال هیچ داوری در این کادر نیست! آنها که باید مدیریت بلد باشند، داوری بلدند! انگار نه انگار که برای مدیریت حکم گرفتهاند و جواد نکونام از ابتدای فصل چقدر از مدیریت ایشان انتقاد میکند! طبق تشخیص این کارشناسان داوری هر دو گل مس اشکال داشته و بقیه اهالی فوتبال ایران بیدلیل دنبال پنالتی بودن یا نبودن حرکت حامد لک روی مرادمند بحث میکنند! یعنی داور وقتی پنالتی میگیرد، کارش را درست انجام داده اما وقتی حامد لک پنالتی را مهار کرد، تقصیر داور بود!
بعد به حوادث انتهای بازی میپردازند و یادشان میرود که مهرداد محمدی دروازه خالی را به آسمان زد! آنهمه صحنه دیگر مسابقه که سیدحسین حسینی با درخشش مانع فروپاشی دروازه استقلال شد هم متعلق به یک بازی دیگر است، فقط همین سه اتفاق در طول حدود ۱۰۰ دقیقه مسابقه جای برنده و بازنده را عوض کرده و مربیان و بازیکنان استقلال هیچ اشتباه و تقصیری نداشتهاند!
-
اوج هنرنمایی بیانیهنویس اینجاست؛ اینکه گذشته را رها میکند و با یک صفر تا صد ۲ ثانیهای، سریع به آینده میپرد؛ آن هم نه آینده نزدیک که همین مسابقه با استقلال خوزستان است، آینده هفته بعد و دربی بزرگ پایتخت! از همین نشانهگیری میتوان به هدف این بیانیهنویسی پی برد؛ اینکه اساسا زحمت نوشتن این کلمات بهخاطر چه بوده است. اینکه دوستان احتمال شکست در دربی را میدهند و از همین حالا به فکر راه فراری برای آن روز هستند و بازی با مس بهانه است! چرا که از زیر بار حذف از جام حذفی میتوان فرار کرد اما شکست در دربی و از دست دادن صدرنشینی لیگ برتر ممکن است به قیمت از دست دادن صندلی آقایان تمام شود!
-
متوجه میشوید که باشگاه استقلال در حال تعیین خط مشی و سیاست کاری برای همه ارکان خانواده فوتبال است و هیچ کاری به کار خود و انجام وظایف محوله ندارد؟ انگار نه انگار که جواد نکونام از ابتدای فصل چه خواستههایی داشته و دوستان در انجام وظایف ذاتی محوله خود چه نمرهای گرفتند! ما به جای انجام کار خود برای دیگران دستورالعمل صادر میکنیم و باز تنها نگرانی ما فقط یک مسابقه است و در انتها هم که طبق معمول خواستههای خود را به نام هواداران اعلام میکنیم و بس! همان هوادارانی که مقابل باشگاه یا محل تمرین استقلال علیه ما شعار میدهند و متوجه کمکاریها و کمبودهایمان هستند! پس فدراسیون کمک کند تا ما بمانیم و بیشتر به خدمت ادامه دهیم!
-
وقتی حقایق بازی دو روز قبل را که همه دیده و به یاد دارند به این راحتی تغییر میدهند و شعور و تشخیص بیننده را که خود مسابقه را دیده به این راحتی زیر سوال میبرند، دیگر تکلیف تاریخ که مشخص است! اما خیلیها حافظه خوبی دارند یا حداقل دسترسی به فیلم مسابقه دارند. در آن مسابقه از همان دقیقه پنجم استقلالیها همهچیز بازی را رها و فقط به دنبال پنالتی بودند. در همان صحنه پنالتی هم اتفاقاتی افتاد که همه به یاد داریم و حرفها و مصاحبههای بعد بازی هم که در آرشیو رسانهها هست! انگار آن پنالتی و فرار از شکست آنقدر به مذاق دوستان خوش آمده که از همین حالا برای تکرار آن در بازی هفته بعد جا رزرو میکنند!
-
معمولا در پایان چنین بیانیههایی دوستان شروع به یارگیری میکنند تا بعدا در قبال گلایه نزدیکان بگویند «منظور ما شما نیستید» و این احترام به زحمتکشان جامعه داوری همان است! آن بخش خواسته و ناخواسته را هم یک تعارف در نظر بگیرید، چرا که در ادامه بذر توهم توطئه را در ذهن مخاطب میکارند. خط میدهند که ممکن است اشتباهات عمدی باشد! مهم این است که ما هر ضعف و کمبودی که در کار خود داریم را گردن این و آن بیاندازیم تا خطر برکناری از کنار گوشمان رد شود. این داستان «موانعی که بر سر راه موفقیت است» هم در دهه ۸۰ نامش دستهای پشت پرده بود و در دهه ۹۰ «نمیخواهند ما جام بگیریم»!
-
گل ماجرا هم که در نتیجهگیری است. فلاسفه میگویند اعتراف میتواند نشانه امتداد باشد. اعتراف به اینکه باشگاههایی هستند که چنین و چنان میکنند و قصدشان فشار روی داوران است اما مبادا فکر کنید که ما هم جز همین باشگاهها هستیم! و جالب اینجاست که از یک کار انتقاد میشود اما در عمل همان کار را انجام میدهند! سر تا پای این بیانیه را ۱۰ بار بخوانید، آیا استنباط شما جز این است که استقلال از همین حالا میخواهد روی داوران دربی فشار بگذارد؟
اصلا مگر داوران یا خبرنگاران میآیند به شما بگویند با چه سیستمی بازی کنید؟ تعویضهایتان چه باشد یا آقای مدیر بهتر است فلان خرید را انجام بدهی یا به فلانکس حکم ندهی؟ چطور میشود که همه اهالی خانواده فوتبال برای صندلی و تخصص شما احترام قائل و در کارتان دخالت نمیکنند، اما شما به خود حق میدهید در کار همه دخالت کنید و برای همه تعیین تکلیف؟ یعنی اگر داور یا خبرنگار مطابق میل شما کار کنند همه چیز عالی است و «قشر زحمتکش» محسوب میشوند اما با کوچکترین انتقاد بیرون زمین یا اجرای عدالت درون زمین، همه میشوند «عوامل دستهای پشت پرده»؟!
و درخواست نظارت و دقت بیشتر هم که درخواست مشترک همه ماست؛ کاش نظارت بیشتری در انتخاب مدیران باشگاههای بزرگ و کوچک بود و کاش این مدیران به هر کس که دلشان میخواست، بابت هر تخصص حکم ندهند.