تاریخ : 1402,دوشنبه 08 آبان17:00
کد خبر : 36933 - سرویس خبری : سیاسی

یادداشت بهزاد تیمورپور:

مدیریت افسردگی در سالمندان و بازنشستگان یک ضرورت فرهنگی و اجتماعی مهم است


مدیریت افسردگی در سالمندان و بازنشستگان یک ضرورت فرهنگی و اجتماعی مهم است

سال‌ها کار و تلاش می‌کنیم و بدلیل قرارداد‌های موقت کار و نبود امنیت شغلی، آرزو می‌کنیم که هرچه سریعتر به ساحل امن و آسایش بازنشستگی برسیم، غافل از اینکه از لحظه لحظه عمرمان بسادگی می‌گذریم تا با ورود به دوره بازنشستگی، مستمری ثابتی دریافت کنیم برای آنکه دیگر نگران اخراج شدن و بیکاری نشویم.

سال‌ها کار و تلاش می‌کنیم و بدلیل قرارداد‌های موقت کار و نبود امنیت شغلی، آرزو می‌کنیم که هرچه سریعتر به ساحل امن و آسایش بازنشستگی برسیم، غافل از اینکه از لحظه لحظه عمرمان بسادگی می‌گذریم تا با ورود به دوره بازنشستگی، مستمری ثابتی دریافت کنیم برای آنکه دیگر نگران اخراج شدن و بیکاری نشویم.

اصرار بر عبور از دوره جوانی

اصرار بی مورد برای رسیدن به دوران بازنشستگی، نادیده گرفتن دوران شادابی و اصرار بر عبور سریع از دوران جوانی، توانمندی و تحول آفرینی است. بنابر این هنگامی که وارد دوره بازنشستگی می‌شویم، اگر نتوانسته باشیم دوران اشتغال را با جدیت مدیریت کنیم تا حداقل‌های یک زندگی همچون سرپناه و مستمری حداقلی را داشته باشیم، معنای بازنشستگی، ورود به صحرای برهوتی است که تنها یک آروز برای آن متصور می‌شود، آرزوی پایان یافتن زندگی که ۳۰ سال در آرزوی بازنشستگی بودیم و با ورود بدوران بازنشستگی، آرزوی مرگ می‌کنیم.

طعم تلخ افسردگی

البته راه سومی هم باقی می‌ماند که ورود به عرصه افسردگی است. هنگامی که سرپناهی نداری و اجاره نشینی آزارت می‌دهد، هنگامی که مستمری مناسبی نداری تا نیاز‌های اولیه خانواده ات را تامین کنی و توان کارکردن را هم نداری، شرمندگی را با تمام وجود لمس می‌کنی و نمی‌توانی دم برآوری، هنگامی که به جای دست کردن در جیب و دادن شکلات به نوه هایت، ناچار می‌شوی فقط دست نوازش بر سرشان بکشی و در مقابل خواسته‌های میوه زندگی ات، باید وعده آینده را بدهی و ده‌ها چالش ریز و درشت دیگر را تجربه کنی، روح و روانت به آسانی ویران می‌شود و بدون آنکه بدانی یا بفهمی، دچار معظل ویرانگر افسردگی می‌شوی.

درجات افسردگی سالمندی

بنابر اعلام دستگاه‌های مرتبط، شیوع افسردگی در سالمندانی که بین جامعه زندگی می کند بین ۱ تا ۱۰ درصد، سالمندان بستری در بیمارستان ۱۰ تا ۱۲ درصد و در آسایشگاه‌های سالمندان ۴۰ تا ۵۰ درصد است که البته با سن نیز ارتباط دارد به نوعی که شیوع افسردگی در سالمندی از ۷۰ سالگی دو برابر می‌شود.

روند سالمندی

با توجه به افزایش سن امید به زندگی که به ۷۵ سال رسیده، شاهد رشد جمعیت سالمندان در جامعه هستیم، بررسی‌ها نشان می‌دهد که در سال ۲۰۵۰ تقریبا بین ۲۲ تا ۲۵ درصد افراد جامعه سن ۶۰ سال و بالاتر را داشته باشند که تقریبا یک چهارم تا یک پنجم افراد جامعه را تشکیل می‌دهد. بنابر این به نظر می‌رسد زنگ خطر سالمندی به صدا درآمده و باید مراقب بحران‌های پس از آن باشیم.

وظیفه صندوق بازنشستگی

واقعیت این است که بازنشسته در نقطه‌ای قرار داد که نمی‌تواند چشم امید به هیچ جایی به غیر از صندوق بازنشستگی داشته باشد. اینکه از یک بازنشسته انتظار داشته باشیم دست نیاز به سوی فرزند یا دیگر بستگان دراز کند، انتظاری نابجا، ویرانگر و دور از شان و شخصیت بازنشسته است. به همین دلیل باید صندوق‌های بازنشستگی که وظیفه تامین مستمری بازنشسته را بر عهده دارند، برای رفع افسردگی آن‌ها چاره اندیشی کنند. از آنجا که صندوق بازنشستگی بر اساس قوانین بیمه ای، مستمری می‌پردازد، هر کس که حق بیمه بیشتری پرداخت کرده، مستمری بیشتری هم دریافت می‌کند، بنابر این فردی که حق بیمه کمتری داده، نمی‌تواند انتظار داشته باشد مانند فردی مستمری دریافت کند، که حق بیمه بیشتری پرداخت کرده است. در نتیجه توقع افزایش حقوق بدور از قوانین بیمه ای، توقعی نابجاست.

گردهم آمدن بازنشستگان

صندوق‌های بازنشستگی به عنوان مرکز مراجعات بازنشستگان، از ظرفیت قابل توجهی برخوردار هستند. بازنشستگان با گردهم آمدن در یک محل، خاطرات دوران اشتغال را تعریف می‌کنند و یادآوری دوران خوب گذشته، می‌تواند تا اندازه زیادی از افسردگی بیکار شدن بکاهد، به همین دلیل صندوق‌ها می‌توانند مکان‌هایی برای گردهم آمدن بازنشستگان تعریف کنند و حتی با اعلام زمانبندی و ثبت نام از بازنشستگان، مشخص کنند که چه روزی کدامیک از بازنشستگان به صندوق می‌آیند تا کسانی که تمایل بدیدار با هم را دارند، در آن روز در یک محل حاضر شوند. اما سوال اینجاست که تا چه موقع می‌توان بازنشستگان را برای خاطره تعریف کردن گردهم آورد؟ مگر غیر از این است که تکرار مکررات نیز افسردگی می‌آورد و کار را بجایی می‌رساند که تحمل دور هم بودن نیز سنگین می‌شود. بنابر این لازم است صندوق‌های بازنشستگی برنامه‌هایی متفاوت تعریف کنند.

برنامه‌های ورزشی و تفریحی

آنچه که می‌تواند جذابیت در کنار هم بودن را افزایش دهد، برنامه‌های رقابتی است که ورزش در صدر آن‌ها قرار دارد. اگر صندوق‌ها مسابقات ورزشی در رشته‌های گوناگون را تعریف کنند، بازنشستگان بدین انگیزه گردهم می‌آیند. برنامه‌های ورزشی گوناگون برای بازنشستگان با توانمندی‌های جسمی و روحی متفاوت می‌تواند تعریف شود. از مسابقات دو میدانی تا پینگ پنگ و فوتبال برای بازنشستگانی که از توان جسمی مناسبی برخوردار هستند تا شطرنج و تیراندازی برای بازنشستگان کم توان می‌تواند تعریف شود. حتی می‌توان مسابقاتی در زمینه‌های بازی‌های رایانه‌ای تعریف کرد و بازنشستگان علاقمند به بازی‌های رایانه‌ای را برای حضور در این مسابقات دعوت کرد.

ضرورت آموزش دادن

نکته جالبی که نباید نادیده گرفته شود، آموزش است. بازنشستگان فرصت خوبی برای آموزش دارند و می‌توان برای بالابردن توان بازنشستگان، کلاس‌های آموزشی تعریف کرد. آن‌هایی که علاقمند به یادگیری رشته‌های ورزشی هستند، از بین بازنشستگان مسلط، مربیان زبده را تعریف و سازماندهی کرد. اما برخی از بازنشستگان که حقوق‌های پایینی دارند، می‌توانند آموزش ساخت صنایع دستی یا صنایع خانگی را فرا بگیرند. نکته مهمتر برای این افراد، سازماندهی، فروش محصولات پس از تولید است. صندوق‌ها می‌توانند نمایشگاه‌های فصلی تعریف کنند یا در داخل صندوق‌ها محلی را برای عرضه محصولات بازنشستگان ایجاد کنند. البته لازم نیست صندوق‌ها به صورت مستقیم درگیر این ماجرا شوند، بلکه با دعوت از بازنشستگان علاقمند، می‌توانند شبکه آموزش، تولید و فروش را با حضور بازنشستگان ایجاد کرد.