نقد و انتقاد از دیر باز در جامعه بشری همراه انسان وجود داشته است و کم و زیاد بودن آن در فرهنگ اقوام ریشه در تفکرات الهی و دینی و فسلفی موجود در آنها دارد.
ما انسانها ذاتاً از مورد انتقاد واقع شدن خوشمان نمیآید
در اطرافتان دیدهاید کسانی را که تاب هیچ انتقادی را ندارند و فوراً از کوره در میروند؟ و یا درکی از مفهوم انتقاد ندارند، اگرچه ذاتاً از مورد انتقاد واقع شدن خوشمان نمیآید، با این حال نباید اجازه دهیم احساساتی مثل عصبانیت و خشم، باعث شود درس و تجربه نگیریم! این بار به این فکر کنید که مورد انتقاد واقع شدن، چیز خوبی است.
چرا به جای تفکر انتقادی به تفکر وقّادی نیاز داریم
در عصر هزاره سوم عموما انتقاد و ایرادها توسعه یافته است و باعث گسست اجتماعی و سیاسی و فرهنگی در جوامع شده است ( غرب و شرق) اگر نگاه ماه وقّاد بودن "فروزنده شدن فکر" و بالا بردن آگاهی توام با تغییر بر مدار ولایت الله خود ، دیگران ، جامعه و محیط اطراف باشد ما به یک متفکر وقّاد ارتقاء پیدا کرده ایم و از فکر و اندیشه مان خود و دیگران بیشتر بهره مند می شویم . کافی است میدان فکر را از نقد به وقد برسانیم .
در لغت نامه دهخدا در تعریف وقاد اینطور آمده است :
وقاد. [ وَق ْ قا ] ( ع ص ) زیرک درگذرنده در امور و روشن خاطر. ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) : طبعی نقاد و ذهنی وقاد و نظمی سریع و خاطری مطیع داشت. ( لباب الالباب از فرهنگ فارسی معین ). || دل زود شادمان شونده و درگذرنده در امور و تیز. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || فروزنده و بسیار افروخته شونده. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ).
- کوکب وقاد ؛ روشن و سخت افروخته. ( المنجد ) ( اقرب الموارد ).
وقاد. [ وِ ] ( ع اِ ) هیزم. ( منتهی الارب ). حطب. ( ناظم الاطباء ). آنچه به وسیله آن آتش بگیرد از هیزم و غیره. ( اقرب الموارد ). آتش گیره.
بهزاد تیمورپور
نویسنده و پژوهشگر