
چند نکته فرهنگی مهم در این ماجرا قابل توجه است:
۱. ماراتن؛ یک «رخداد تجربهمحور»
ورزشهای جمعی، چه در تهران چه در کیش، معمولاً محل تلاقی سبکهای جدید زندگیاند. چنین رویدادهایی بخشی از فرایند طبیعی تعامل فرهنگیاند؛ نه الزاماً علامت یک پروژه سیاسی.
۲. کیش، زیستجهان متفاوت
کیش بهسبب نقش گردشگری، نسبت به بسیاری از نقاط کشور تنوع فرهنگی بیشتری میبیند. همین موضوع باعث میشود حساسیتها درباره «حد مرز» میان آزادی فردی و هنجار عمومی بیشتر باشد.
۳. مسئله اصلی؛ مدیریت فرهنگیِ گفتوگومحور
بهجای واکنشهای صفر و صدی، این رویداد میتواند فرصتی باشد برای اینکه مدیریت فرهنگی کشور به چند پرسش پاسخ دهد:
• چگونه میتوان هم شأن ورزش بانوان را حفظ کرد و هم حساسیتهای فرهنگی جامعه را دید؟
• چگونه میتوان خطوطقرمز را بدون تنش، شفاف و مشارکتی تبیین کرد؟
• چه سازوکاری برای طراحی رویدادهای ورزشی وجود دارد که شهروندان احساس نکنند «غافلگیر» شدهاند؟
۴. نقطه تعادل؛ احترام متقابل
اگر موضوع را از زاویۀ فرهنگی ببینیم، راهحل نه در سختگیری شدید است و نه در رهاسازی مطلق.
بلکه در گفتوگو میان ذینفعان: جامعه محلی، ورزشکاران، خانوادهها، نهادهای فرهنگی و طراحان رویداد.
۵. رویدادهای ورزشی میتوانند هویتساز باشند
بهجای تبدیل این رخداد به مناقشه، میتوان از آن برای تقویت هویت بومی استفاده کرد؛ با طراحی آیینهای جانبی، موسیقی بومی، روایتهای فرهنگی و حضور خانوادهها.
اگر این رویداد به گفتوگو، تبیین و تدوین چارچوبهای روشن منجر شود، میتواند تجربهای سازنده باشد؛ تجربهای که نشان دهد فرهنگ، محصول تعامل و گفتوگوی اجتماعی است، نه تصمیمات یکطرفه.