
نظرسنجیهای ملی نشان میدهد نرخ مشارکت منظم در فعالیت بدنی طی سالهای اخیر افزایش خفیف اما ناهماهنگ داشته است.
برخی شهرها مانند تهران، تبریز، اصفهان و کیش شاهد رویدادهای منظم پیادهروی، دوچرخهسواری و ماراتن بودهاند، اما در بسیاری از مناطق دیگر هنوز کف مشارکت پایین است.
علت این ناهمگونی:
یکی از مشکلات اساسی این است که بخش زیادی از ورزش همگانی در ایران رویدادمحور شده؛ یعنی:
اما این رویدادها الزاماً به عادت رفتاری و سبکزندگی ورزشی تبدیل نمیشوند.
مشکل اصلی آن است که میان «هیجان موقت» و «رفتار پایدار» پل محکمی وجود ندارد.
بخش عمدهای از شهرهای متوسط و کوچک فاقد:
این کمبود باعث میشود فعالیت بدنی عملاً فقط برای طبقات خاص یا مناطق برخوردار امکانپذیر باشد.
افزایش هزینههای سبد خانوار، بهویژه در دهکهای پایین، موجب شده ورزش از «نیاز روزمره» به «کالای اختیاری» تبدیل شود.
مربیگری، باشگاه، لوازم ورزشی و حتی هزینه رفتوآمد مانع مشارکت طبقات کمدرآمد شده و شکاف ورزشی را تشدید کرده است.
زنان بهویژه در کلانشهرها سهم قابلتوجهی از رویدادهای ورزشی را به خود اختصاص دادهاند.
اما:
هنوز موانعی جدی در مسیر «ورزش منظم و پایدار زنان» است.
فدراسیون ورزشهای همگانی طی یکی دو سال اخیر در حوزه:
پیشرفتهایی داشته اما دو مشکل ساختاری همچنان برقرار است:
۱) بودجه ناکافی و ناپایدار
۲) عدم هماهنگی میان شهرداریها، آموزش و پرورش و وزارت ورزش
تا این گره حل نشود، ورزش همگانی همچنان مقطعی و کماثر خواهد ماند.
سه فرصت مهم پیش روی ورزش همگانی وجود دارد:
رشد اپلیکیشنهای پایش فعالیت بدنی
(که میتواند مشارکت مردمی را افزایش دهد)
افزایش گرایش به ورزشهای کمهزینه مثل پیادهروی، دوچرخهسواری و فیتنس در پارکها
پتانسیل شبکه محلات شهری
اگر شهرداریها رویکرد محلهمحور بگیرند، مشارکت میتواند جهش کند.
یک تصویر «ترکیبی» در برابر ماست: افزایش مشارکت در شهرهای بزرگ، اما استمرار نابرابریها و کمبود زیرساخت در مناطق کمتر برخوردار.
گام بعدی، انتقال تمرکز از «رویدادسازی» به سبکزندگی ورزشی پایدار و ایجاد «زیرساخت ارزانقیمت محلی» است. تنها در این صورت ورزش همگانی میتواند اثر واقعی خود را بر سلامت، نشاط اجتماعی و کاهش هزینههای درمان نشان دهد.