
تحلیل کارشناسان نشان میدهد سه ریشه اصلی آلودگی در تهران پایدار مانده است:
• ناوگان حملونقل فرسوده: بیش از یکسوم خودروها و موتورسیکلتهای فعال در شهر، عمر مفید خود را رد کردهاند و آلایندگی آنها چند برابر استاندارد است.
• کیفیت سوخت و موتورسیکلتهای انژکتوری غیرواقعی: بخش قابلتوجهی از موتورسیکلتهای تولید داخل عملاً استاندارد آلایندگی پایدار ندارند و جزو آلایندهترین منابع شهرند.
• تمرکز جمعیت و فعالیت اقتصادی در پهنه مرکزی شهر: تهران هر روز حدود یک تا دو میلیون نفر جمعیت شناور را به مرکز شهر جذب میکند؛ این یعنی مصرف سوخت بالا، ترافیک مداوم و انباشت آلایندهها.
در کنار این عوامل، ساختوسازهای بلندمرتبه در مناطق مرکزی باعث ایجاد «دره حرارتی» شده که خروج آلودگی را دشوارتر میکند.
مدیریت آلودگی هوا در تهران بیشتر «واکنشی» بوده تا «پیشگیرانه».
الگوی سالهای گذشته معمولاً این بوده:
این چرخه نشان میدهد تهران هنوز حکمرانی هوای پاک ندارد؛ یعنی مجموعهای از سیاستها که تا پنج یا ده سال آینده، مسیر آلودگی را معکوس کند.
بر اساس برآوردهای رسمی، آلودگی هوای تهران تنها در بخش سلامت، سالانه هزاران مرگ زودرس ایجاد میکند.
اما پیامدهای پنهان آن حتی گستردهتر است:
اینها نشان میدهد آلودگی هوا فقط یک مسئله زیستمحیطی نیست؛ یک بحران جدی کیفیت زندگی است.
کارشناسان محیطزیست تأکید میکنند تهران برای خروج از این وضعیت، باید از سیاستهای مقطعی عبور کند و به سمت سیاستهای ساختاری برود. مهمترین آنها عبارتاند از:
تهران برای هوای پاک به مدل حکمرانی نیاز دارد که شهرداری، دولت، وزارت نفت، صنایع، پلیس، رسانه و مردم همزمان نقشآفرین باشند.
این همکاری بدون داده شفاف و مسئولیتپذیری قابل اجرا نیست.
زیرا نتایج کوتاهمدت اغلب ملموس نیست.
آلودگی هوا مسئلهای است که اثر سرمایهگذاری امروز، پنج سال بعد دیده میشود.
بنابراین مدیریت شهری باید بهجای تصمیمهای تسکینی، وارد مسیر تصمیمهای «آیندهساز» شود.
آلودگی هوای تهران امروز یک بحران چندوجهی است: سلامتی، اقتصادی، اجتماعی و حکمرانی.
برای حل آن، نیاز به شجاعت تصمیمگیری، ثبات سیاستگذاری و مدل جدیدی از حکمرانی هوای پاک داریم؛ مدلی که بهجای تعطیلیهای مقطعی، مسیر بلندمدت شهر را تغییر دهد.